Ebi and مهناز افشار

In 1979, the revolutionary forces imposed their will against you arbitrarily with the magnitude of losing your life. Thus, you are not going to Iran to preserve your life. Plus, you are not allowed today to step on the divine land of Iran to have a concert. 

Since 1979, the cleric regime in Iran is killing children of Iran to prevent another uprising in Iran. Since 1979 the theocratic regime is plundering Iran's wealth.  Since 1979, the government in Iran created two classes, one class that is part of the inner system. Last, there is a class that is not part of the order or outside.  Individuals are part of the system; they enjoy a free ride society. Ms. Mahnaz Afshar is part of the inner system, who benefit from Iran's wealth, and she made progress. On the other hand, people who stood up for Iran killed or now they are living in exile. 

Mr. Ebi, how could you sit beside Mahnaz Afshar, whose hands are tainted in the blood of people?

در سال 1979 ، نیروهای انقلابی با بزرگی از دست دادن زندگی شما ، اراده خود را به طور خودسرانه علیه شما تحمیل کردند. بنابراین ، شما برای حفظ زندگی خود به ایران نمی روید. به علاوه ، شما امروز مجاز نیستید که در سرزمین الهی ایران قدم بگذارید تا کنسرت برگزار کنید.

از سال 1979 ، رژیم آخوندی در ایران کودکان ایرانی را به قتل می رساند تا از قیام دیگری در ایران جلوگیری کند. از سال 1979 رژیم تئوریک در حال غارت ثروت ایران است. از سال 1979 ، دولت در ایران دو کلاس ایجاد کرد ، یک طبقه که بخشی از سیستم داخلی است. آخر اینکه ، یک کلاس وجود دارد که جزئی از سفارش یا خارج از آن نیست. افراد بخشی از سیستم هستند. آنها از یک جامعه سواری آزاد لذت می برند. خانم مهناز افشار بخشی از سیستم درونی است که از ثروت ایران سود می برد و پیشرفت کرد. از طرف دیگر ، افرادی که برای ایران ایستادگی کردند ، کشته شدند و یا اکنون در تبعید زندگی می کنند.

آقای ابی ، چگونه می توانید در کنار مهناز افشار که دستانش در خون مردم لخته شده است بنشینید؟